سلام

ساخت وبلاگ
فکر کن وکیل مملکت باشی، مدرک خیاطی و مدرک شیرینی پزی وکیک داشته باشی. هنر معرق کاری بلد باشیخلاصه همه چی تموم باشی که کل فامیل و دوست و آشنا حسرت بخورن خانوادت چنین بچه ای دارهبعد پدرت بگه در حق خودم بخاطر بچه ظلم کردم سلام...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 13:48

اگر این عشق نیست پس چیه؟

اینکه دوستش دارم بعد اینهمه مدت و نمیتونم هنوز از دلم بیرونش کنم؟

چی میشه اونم منو دوست داشته باشه ؟

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۲ ساعت 21:16 توسط گِلاریس

سلام...
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:14

پس کی من به درآمد میرسم از این خونه برم؟؟؟خسته شدم از بودن در این خونه خسته شدم از تنش هاخسته شدم عین یک کلفت باهام برخورد شه خسته شدم از مسخره شدنخسته شدم از اینکه زندگیمون توسط بابام به گه کشیده شده ۶۰۰میلیون رو دود کرد رفت هوا خونه رو فروخت خونه جدید خرید نتونست از پس پولش بر بیاد اینم فروخت این وسط ششصد میلیون پول پس اندازمون پرید و یک خونه پیش فروش کوچیک خرید و کثافط زد به زندگی سلام...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 14:23

واقعا دوست دارم امشب که سر میذارم زمین صبح بیدار نشم سلام...
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 14:23

باز به مادرم گفت حروم/زاده

از همینجا میگم حروم/زاده اون مادر بیشرفته که توی آشغالو درست تربیت نکرده حیوون پست فطرت

مردشور مردایی مثل تورو ببرن که با امثالی مثل تو بخوان زنا ازدواج کنن حیوون

+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 21:27 توسط گِلاریس

سلام...
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1402 ساعت: 17:22

یک وقتا برنامه هایی که برای زندگیت داری بخاطر ندونم کاری بقیه عقب میفته...، همیشه دلم میخواست اول ارشد بخونم بعد وکالت قبول شم بعد برم سراغ دکتری...، برنامه هام خوب داشت پیش میرفت،که بابا بدجور خراب کرد همه چیو سلام...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:13

امشب تولد مامان مظلومم بود تولدت مبارک پشت وپناهممامانم تو این زندگی حقیقتا خیری از پدرم ندیدشاید پدرم در جایگاه پدری گاهی از خودش گذشت ولی مادرم خیلی تو این زندگی اذیت شد، فکر کن چندین بارسرمایه داده دست شوهرش برای خرید خونه وماشین بعد یک مدت که میخره شوهرش زیر قیمت ملک واملاکو میفروشهدلم برای مامانم تو این زندگی خیلی میسوزه بابام این دوسال اخیر خیلی بداخلاق تر شده و مامان واقعا داره صبوری میکنه نسبت به زود جوش‌بودن و فحاشی ها... تولد گرفتن ما هم مزخرفه توخونمون سه نفریم و یک کیک وشیرینی و شمع بعدم فوت کردن شمع آخرم هرکی سراغ کار خودش... ولی همینکه دل مامان یکمم شاد شه بازم ارزش داره...جالبه بابا سرمایه هارو به باد داده به مامان میگه چرا میری سرکار بشین خونه خانومی کن سلام...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:13

یک وقتایی مثل الان حالم از هرچی ازدواج و هرچی جنس مخالف بهم میخوره، عامل این همه تنفر همه پدرمه، پدرم شاید در جایگاه پدری نسبتاً خوب باشه، اما در جایگاه همسری افتضاحهوقتی دعوا میکنه دهنش بازمیشه هر فحشی میرسه دهنش نثار مادر مظلومم میکنه...یک وقت‌هایی مثل الان از بابام متنفر میشم، بیخود و بی جهت به مامان فحش ناموسی میده ، یا میگه حرام+زادهبابام شخصیت خیلی طلبکار و بد دهنی داره اگر بیرون باهاش کسی روبرو شه میگن ازاین مرد مودب تر نیست ولی توخونه فوق العاده بی ادب، فحش سر چی بود؟ سر اینکه به مامان گفته آب بیار براممامان هم متوجه نشده اینم دهنش باز کرده همینجور میریزه بیرونای مادر طفلکم بااین ازدواجت....بختت مادرم بخت نبودشوهرت گند کشیده زندگیمونو حالا زبونشم درازهدلم میسوزه مامان از صبح سرکار بوده حالا که اومده باید دهن مسخره اینو تحمل کنهمتنفرم از ازدواج + نوشته شده در سه شنبه دوم آبان ۱۴۰۲ ساعت 23:40 توسط گِلاریس سلام...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 17:23

امشبم بابام دنبال بهانه بود و الکی گیر داد به مامان،من تازه خواب رفته بودم ،روز سنگینی رو بخاطر بازدید ذز پزشکی قانونی داشتم....خسته کوفته خوابیده بودم یکهو باصدای جیغ بابا از خواب پریدم دیدم دهن باز کرده بازم فحش میده به مامان ، رفتم تو پذیرایی گفتم من خواب بودم تنو بدنم میلرزه جیغ کشیدی، یهو گفت تو خفه شو!دیدم همینجور فحش میده الکی بندکرد به مامان عصر فلان سوال ازت پرسیدم گفتی نمیدونم.... مامان نی میگفت تو از من نپرسیدی اصلا بهش گفتم این سوالو از من پرسیدی چرا الکی گیری به این؟؟؟از جا پاشد اومدم سمتم فحشم داد.. منم میکوبیدم به صورتم ،گفتم اگه دلت پره دل ماهم پره اگه عصبی‌ای ماهم عصبی‌ایم حق نداری فحش بدی به مادرم داد زد زنمه هرچی بخوام میگم گفتم بیخود میکنی زن تو مادر منه حق نداری فحش بدی... اونم فحش ناموسیفکرمیکنین چی‌گفت؟ گفت خرجت کردم هار شدی سلام...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 17:23

هر روز دارم از پدرم دور تر میشم، بخاطر برخوردای خودش ،باهاش زیاد همکلام نمیشم.نمیتونم با اخلاقش کنار بیام،خسته شدم از رفتارای خودخواهانش، دلم میخواد زودتر مشغول به کار شم پول دربیارم خونه مستقل بگیرم...خسته شدم از اینکه همه حق رو تو تمام موارد به خودش میده، خسته شدم از اینکه همش منت میذاره به سرم بخاطر خرجی کرده تو زندگی برامخسته شدم از وقتی آزمون وکالت قبول شدم چپ میره راست میره میگه باید جبران کنی برام( قبلاً پیش خودم میگفتم خدایا قبول شم. برای خانوادم هزینه کنم ولی همش از وقتی قبول شدم تو روم این حرفو میزنه یک حس بدی دارم میگیرم)اون روز مامان گفت من از بچم توقعی ندارم من به این دنیا آوردم با خواست خودم اون با خواست خودش نیومد هرچی هم دربیاره نوش جونش فکر میکنین چی گفت؟ گفت تو نخواه من خرجش کردم وظیفشه پول درمیاره به منم بده سلام...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagoftehayemann بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 17:23